خب این میبایست ثبت میشد که بنده در روز چهارم آبان چهارصدوچهار رفتم کلینیک آبان و بهم گفتن خانم ساییدی به الک برو پی کارت و من فرت فرت کنان روی سی‌وسه پل قدمی زدم و کافی خوردم و برگشتم خونه خوابیدم تا تاریکی هوا و بعد که در حال خودخوری بودم به خدا گفتم عزیزم؟ این نامردی نیست که من با این همه عیب و ایراد مادرزادی بی پول هم هستم؟ الحق که ته ناعدالتی و نابرابریه و این نواقص باید یه جوری ( با پولدارِ مرفهِ بی درد بودن) برای من جبران میشد واقعا...